روزی منو و گودزیلا در حال بازی در حیاط بودیم
ناگهان طبق معمول دعوایمان شد...
و گودزیلا به من گفت کثافت!!!
من نیز کم نیاورده و به او گفتم
کثافت خودتی خرخاکی...
و باز پس از 3 دقیقه منو گودزیلا با هم
آشتی نموده او به من گفت
اجی تو بهترین آبجی دنیایی
و من نیز گفتم من عاشقتماا داداشی
سپس بازی را از نو آغاز کردیم
که ناگهان صدای داد از بچه های همسایه
بلند شد بچه 1 هووی پ...سگ چیکار میکنی؟
دستم درد گرفت بچه ی 2 پ...سگ خودتی...ک...
ک....خودتی مادر........
من و برادر خویش توپ را به بغل گرفته
و جیغ زنان به سمت خانه شتافتیم...
و دو روز و دو شب روزه ی سکوت اختیار نمودیم
و غذایمان اسید و پیاز بود
نتیجه ی اخلاقی:
فحش دادن آدم و بزرگ نمیکنه....