دلم گرفته بعد چند روز از خونه برگشتم خوابگاهدلم هر دو جارو با هم میخواد ...به شدت منتظر یه تحول بزرگماین روزها بیشتر به کلاس و دانشگاه و تحقیق میگذره...یا تو سالن مطالعه ام یا آزمایشگاه یا سرکلاس و یا مشغول مطالعه:)این سبک زندگی رو دوست دارم اما الان یکم ذهنم درگیر یه موضوع خاص خدایا دوتا آرزو تو ذهنمه تو قلبم ریشه دارهمثل پارسال کمکم میکنی؟ اگه تو کمکم کنی من دیگه هیچ مشکلی نداره مثل پارسال بهم نگاه کنðمیرم درس بخونم ðبرچسب‌ها: بخوانید, ...ادامه مطلب
در حالی که به شدت گرسنه ام همه چیز رو باهم قاطی کردمو خوردم ðزندگی خوابگاهی همینش بده که اگه خودت به فکر خودت نباشی هیشکی به فکرت نیستðخلاصه تو تگرگ و بارون بدون اینکه بفهمم با دمپایی و جوراب ð¤ رفتم بیرونچیکار کنم خب سردم بود ðخلاصه که برگشتم نودل درست کردم و یکمم خامه و عسل خوردم ولی هنوز هم گرسنه ام چقدر این گرسنگی های یهویی بدهðیکم استراحت میکنم بعد میرم به ادامه کارام میرسم خدایا شکرت برای این هوا قشنگðð»ð»ð»ð»ð»ð»راستی یادم رفت بگم کاش منم مثل هم اتاقی هام همینقدر فارغ از غم دنیا بودمðافسوس که باید درس بخونم انقدر پسربازی تو سن کم والا نوبرهðبرچسب‌ها: بخوانید, ...ادامه مطلب
امروز تقریبا ۱ ماه از کلاس تکواندوم میگذرهبعد از ۵ سال از صفر شروع کردم و از تصور اینکه هم دوره ای هامدان یک ان دارم فشار میخورم, ...ادامه مطلب
دیشب ساعت ۴ خوابم برد از دردصبح ساعت ۹ بیدار شدم دوست داشتم بخوابماما نتونستم هیچی دیگه خونه رو مرتب کردمکیک کشمشی درست کردمبرای ناهار کتلت درس کردمدوش گرفتمبا یکی از کارفرما ها صحبت کردمساعت ۴ وقت آرایشگاه دارمیکم میخوابم شب کلی کار دارمراستی یه سوال ذهنمو درگیر کرده تو عالم خواب و بیداری و اون اینکه چی میشه یه دختر تو قرن ۲۱ تصمیم میگیره درس نخونه و شوهر کنه تو سن پایین..., ...ادامه مطلب
مامان برگشتصبح رفتم مدرسه باز با یه دانش آموز بی ادب سروکله زدم امروز ارزشیابی فارسی داشتماردیبهشت به شدت پرکاری رو در پیش دارماز بچگی همیشه اردیبهشت هام پرکار بود امسالم همینههدیه های آسمان و قرآن تموم شده فقط علوم و ریاضی و فارسی مونده که فردا احتمالا درس آخر فارسی رو بدم ریاضی هم همینطور احتمالا تا پایان هفته دیگه یکی دو صفحه از کتاب ها بمونه چشمام میسوزه قراره باشگاه رو شروع کنم خیلی باد کردم بسه بخور و بخواب بابا هندونه گرفته برم بشینم پیششون شام نخوردم ولی بازم انگار معده ام پره, ...ادامه مطلب
دیشب تا الان کلا ۳ ساعت خوابیدم یه ربع پیش بیدار شدم چایی گذاشتم , ...ادامه مطلب
دیشب دیر خوابیدمهم بخاطر گلو درد هم به خاطر اینکه برای یهموضوعی ناراحت بودم به زور ۳:۳۰ دقیقه خوابم بردصبح ۸:۳۰ بیدار شدم کلاس مجازی رو برگزار کردمدر همون حال تو زنگ تفریح قرمه سبزی هم گذاشتم, ...ادامه مطلب
گاهی وقت ها هم هست هیچ کار نمیکنی گاهی باید یکم تو خودت باشی دیگه, ...ادامه مطلب
واقعا برام عجیبه شادمهر چطوری حال دلمونو میفهمه آهنگ میده بیرون؟ این حجم از نزدیکی محتوا یه آهنگ با زندگی آدمها واقعا عجیبه , ...ادامه مطلب
یادش بخیر ... دوازده سیزده سالمون بود. بیست .بیست و یک ساله ها ازدواج میکردن... بیست سالمون شد دوازده سیزده ساله ها ازدواج میکنن خدایا اگه ما رو بهر تماشای جهان آفریدی بگو خب... برچسبها: خودم نوشت,ازدواج ...ادامه مطلب
داشت میرفت .... گفتم برو اما بدون که ی روز دلت برا خل بازیام تنگ میشه ... سالها گذشت اما او هیچ وقت دلش برای خل بازی های من تنگ نشد... نتیجه اخلاقی:خل نباشید , ...ادامه مطلب
امام حسین از دیگاه مسیحیت.... اگر حسین از آنِ ما بود، در هر سرزمینی برای او بیرقی بر میافراشتیم و در هر روستایی برای او منبری برپا میکردیم و مردم را با نام حسین به مسیحیّت فرا میخواندیم....,امام حسین از دیدگاه اهل سنت,امام حسین از نظر اهل سنت,امام حسین از حامد زمانی,امام حسین از دید اهل سنت,امام حسین از مکه تا کربلا,امام حسین از دیدگاه وهابیت,امام حسین از دیدگاه غیر مسلمانان,امام حسین از دیدگاه دکتر شریعتی,از امام حسین حدیث ...ادامه مطلب
آدمای الان همه ی کاراشون (یهویی) یهویی میان... یهویی الکی میگن دوستت دارم. یهویی بااحساساتت بازی میکنن... یهویی حوصلشون سرمیره میان سراغت... یهویی وابستت میکنن.(جوری که مدام به یادشونی) یهویی گوشیشونو روشن میکنن با منت جوابتو میدن. دوباره یهویی همون گوشی رو خاموش میکنن... یهویی هم بی توجه میرن... براشونم مهم نیست که این یهویی ها چه بلایی سرت میاره... متنفرم از همه ی یهویی هاااا.... ,یهویی به انگلیسی,یهویی عزیزدلم شدی,یهویی ها,یهویی عبدالمالکی,یهویی از عبدالمالکی,یهویی رفتن,یهویی بارون میگیره شرشر,یهویی بیرون رفتن,یهویی بهزادپکس,یهویی علی عبد المالکی ...ادامه مطلب